لبخند زیباست
*شرایط جدید ازدواج:
پراید داشته باشه
تو افق ویلا داشته باشه
به موقع محو شه و سر وقت ظاهر شه
گوشیش راحت از جیب در بیاد!!!!
* تا حالا کیش رفتین؟ تاکسیا شون همـه تویوتان بی کلاسا !
ما تو شهرمون همه تاکسیا پرایدن پراید!
* یارو میره پیش دکتر متخصص میبینه ویزیتش بیست هزار تومن شده!
به دکتر میگه: اگه تخفیف میدی بگم کجام درد میکنه،
وگرنه خودت بگرد پیداش کن!
* یکی از فانتزی هام اینه برم سره کلاس هندسه،
… بگم این درسا بسه
کاشکی این زنگ بخور دل به دلدار برسه!!
بعد استاد حذفم کنه!
من پاشم نگامو بندازم توو نگاش
در حالی که میرم تو افق،
بگم خوب دست منو خوندی
منو بدجوری سوزوندی...!
* امروز از سرکار برگشتم خونه میبینم همه باهام سنگینن
هیشکی تحویلم نمیگیره، الان فهمیدم دیشب مادرم خواب دیده من بدون اجازشون ازدواج کردم …
اصن دقت که میکنم خدارو شاکرم رام داده خونه!
* خانمه سر قبره شوهرش زار میزده: دخترات کفش ندارن, پسرت لباس گرم نداره, خودم هیچی ندارم; آبادانیه رد میشه میگه ولک این بدبخت مرده یا رفته دبی جنس بیاره!!!؟
* هنوز هیچ بویی پیدا نشده که بتونه با مخلوط بوی ادکلن مردونه و سیگار رقابت کنه!
* گواهی نامه گرفتن مامانم حدود یک سال و نیم طول کشید، قبول که شده بود افسره از مامانم خوشحال تر بود!
* هر غلـطی رو انـجام دادن، اسمـش ” پایـه بـودن ” نیـست...
خــریـتـه !
* الان 6 ساله که ما یک پنجم تصویر برنامه های تلویزیون رو نمیتونیم ببینیم!!!
آخه مامانم لیبل روی لامپ تصویر رو نمیذاره بکنیم …
* با داداشم رفتیم بوتیک اون جنسی که می خواستم نبود به فروشنده میگم ببخشید ما یه دور بزنیم برمیگردیم …
دادشم برگشته به فروشنده میگه: دروغ میگه از صبح به ده نفر دیگه هم همینو گفته، شما منتظر ما نباشین!
* خواهر زادم (پنج سالشه) بهم میگه: دلم برات تنگ شده …
ازش می پرسم: دلت برای من تنگ شده یا موبایلم؟
میگه: هم موبایلت هم کامپیوترت!
* دماغمو عمل کردم آوردنم خونه، بابام هی میاد تو اتاقم میگه حیف نبود اون گرز دزد ترسون منو دادی رفت؟
* به مامانم میگم چرا همیشه میخوای قسم بخوری جون منو قسم میخوری؟ چرا جون مهردادو (برادرم) قسم نمی خوری؟ میگه آخه اون طفلک بچه بود زیاد مریض میشد …
* اون چیه که راحت از جیب میاد بیرون …
گوشی های جدید GLX با جدید ترین آپشن روز دنیا هم اکنون در خدمت شما …
دیگه کسی آیفون و گلکسی نمی خره …!
*داداشم نوجوون بود میرفت باشگاه کونگ فو و کشتی, منم اون موقه ها بچه بودم هر وقت که تو باشگاشون یه فن جدید بهشون یاد میدادن میومد تو خونه رو من اجرا میکرد منم به ازای هر فن پول میگرفتم!
یعنی از کوچیکی من با این سختی پول درمیاوردما!
مسابقه وبلاگ برتر ماه
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مطالب علمی ، ،
برچسبها: